اسفند زیباترین ماه ساله. حتی اگه کرونا خسته ت کرده باشه، حتی اگه توی امتحانات فیزیوپات خفه شده باشی. اسفند نارنجی ترین آسمون سال رو داره، هواش لطیفه. بین سوز سرد و نسیم هی میره و میاد. اسفند قشنگترین بلاتکلیفی دنیاست

میگن تا شهریور 70% مردم کشور قراره واکسینه بشن. امیدوارم ... دیگه خسته شدم. کمتر رعایت میکنم/ میکنیم. متاسفانه البته. 

توی امتحانات غرق شدم. اولین باره برای خودم هدفگذاری نمره کردم و تا حدودی موفق بودم. تونستم نمراتم رو بکشم بالاتر. احتمالا تا 25 اسفند امتحان خواهم داشت. دیگه بعد از اونم استاژری و بیمارستان :))))))))))))) 

دو روز بعد امتحان سمیولوژی2 دارم و تقریبا هیچی نخوندم اما ظاهرا ساده ست و گرفتن 20 توش عین آب خوردن. حالا شروع میکنم امشب. 

کتاب سمیولوژی باربارا بیتز پریروز به دستم رسید و بعنوان مطالعه ی خارج از امتحان و کلاس، خوندمش و عاشقش شدم. برنامه چیدم عید این کتاب 1227 صفحه ای رو حداقل تا نصفش بخونم :) 

امتحان ایمونولوژی بالینی داشتم چند روز پیش. عالی خونده بودم براش. امتحان شروع شد. همه چیز داشت خوب پیش میرفت و سوالات معقول. نتم هنگ کرد و از سایت امتحان خارج شدم و هرکار کردم دیگه نتونستم وارد شم. داشتم تا مرز سکته میرفتم که دیدم توی واتساپ همه ی بچه ها شروع کردن به نوشتن اینکه «چرا سایت هنگ کردههههههههه؟» اونجا شستم خبردار شد که فقط مشکل من نیست و نفس راحتی کشیدم. از طرفی استرس این رو هم داشتم که خب پس امتحان چی میشه؟ 4 دقیقه مونده به تموم شدن تایم امتحان، سرور سایت درست شد و مسئول آزمون ازمون خواست که امتحان بدیم و قول داد که وقت بهمون اضافه میکنه. ما هم وارد شدیم و ریلکس شروع کردیم به ادامه پاسخگوئی. دیدیم تایم اضافه نمیشه اما باور نکردیم که اضافه نخواهد شد. خیلی ریلکس داشتم سوالات رو جواب میدادم. 5...4...3...2...1...0... تایم امتحان تموم شد. سایت بسته شد. نمره هم بهم داد!!! از 40 سوال 22 تا رو جواب داده بودم و 20 تاش صحیح بود. :////// من سرعتم از همه بهتر بود خیلیا 10 تا کمتر سوال جواب داده بودن. مسئول آموزش گفت امتحان کنسله و باید ثابت کنید که سرور هنگ کرده و شما دروغ نمیگید:////// آره 160 نفر داشتن دروغ میگفتن ://// خلاصه قرار شد شورای دانشگاه تصمیم بگیره که چه گلی به سر دانشجوی بدبخت بگیره. نتیجه این شد که دوباره ازمون امتحان ایمونولوژی قراره بگیرن. حیف شد راحت میتونستم 18-19 بگیرم از اون امتحان. همیشه و در همه حال دانشجو ضرر میکنه تو دانشگاه ما :/ چه تقصیر دانشجو باشه چه نباشه... .

یه برنامه دبش چیدم برای مرور فیزیوپات و فارماکولوژی و پاتولوژی توی عید. سمیولوژی هم قراره بخونم و فیلم های آسکیش رو ببینم. امیدوارم که بتونم. 

آقا این گروهبندی های استاژری چقدر پیچیده ست. فعلا این گروهی که توش من و رفیق صمیمیم عضویم گروه زرنگاست و حقیقتا از خوشحالی در پوست خود نمیگنجم. قراره با هم درس اینا بخونیم و فکر میکنم این برای من خوب باشه:) ولی از 3-4 تا گروه پیشنهاد داشتیم و این گروه رو انتخاب کردیم چون بهترین گروه از نظر ما همینه. امیدوارم پشیمون نشم. 

آقااااا استتوسکوپم رسید و روزی 2 بار از ذوق چکش میکردم. روپوشم که توی کمد آویزونه رو عین عاشقان کم عقل هر روز میپوشیدم و استتوسکوپ رو مینداختم تو گردنم و به خودم نگاه میکردم تو آینه. البته الآن دیگه این کار رو ترک کردم چون انتظار بعد عید رو برام سخت تر میکنه. 

بعد عید احتمالا فعال تر بشم و روزمرگی های بیمارستان رو اینجا بنویسم. امیدوارم که پایبند بمونم. 

یه کتاب خریدم به اسم شکفتن ها و رستن ها اثر استاد فریدون مشیری. به طرز قشنگی استاد توی این کتاب، قطعه شعرهایی که خودش خوشش میومده از شعرای مختلف جمع کرده و کتاب حقیقتا خفنیه. توصیه میکنم. 

عید شاید چندتا بخش نقد کتاب و فیلم و سریال هم توی پست هام گنجوندم و به وبلاگ یه جون دوباره بخشیدم. 

چقدر من کار دارم واسه این عیییییییید. :دی